اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گیوه کش

نویسه گردانی: GYWH KŠ
گیوه کش . [ گی وَ / وِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ گیوه . حامل گیوه . از جایی به جایی برنده ٔ گیوه . || شخصی را گویند که چون کفشها را از پا برآورند بدو سپارند، و این قسم مردم اکثر بر درمزارات و مانند آن می نشینند. محمدطاهر نصیرآبادی دراحوال اطهری قهپایه ای نوشته که او گیوه کش بود. (بهار عجم ) (آنندراج ) (چراغ هدایت ). کفشدار :
تا کی ز دست بینیت ای غول گیوه کش
از روی این و آن به ملامت خجل شوم .

شفایی (از آنندراج ).


مؤلف چراغ هدایت نویسد که این ترکیب از روی قیاس است و اصلی ندارد. || آنکه بر زیره ٔ چرمی و یا لته ای پاافزار معروف به گیوه رویه ٔ بافته از ریسمان پنبه ای کشد و آن را به صورت پاافزار درآورد. || گیوه دوز. شخصی که گیوه که نوعی است از کفش سازد. (چراغ هدایت ).
- امثال :
تاجران دویدند گیوه کشها هم به دنبالشان . و چون ذوقی اردستانی سابق گیوه کشی کردی ، شفایی در هجو او گوید:
تا کی ز دست بینیت ای غول گیوه کش
از روی این وآن به ملامت خجل شوم .

(چراغ هدایت ).


این بیت را شاهد معنی کفشدار نیز آورده اند. تمیز اینکه شاهد کدام معنی است دشوار است . || شخصی که کفش دزدد. (بهار عجم ). چه کش رفتن در اصطلاح عامه معنی دزدیدن نیز دارد. دزد کفش . دزد گیوه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.