لازم
نویسه گردانی:
LAZM
لازم . [ زِ ] (اِخ ) نام اسپ وئیل ریاحی . || نام اسپ بشربن عمروبن رُهیب . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
همان معنی لازم الاجرا را می دهد در مسایل حقوقی و قضایی. پذیرش اجباری. ملزم بودن به مفاد
http://www.vajehyab.com/wiki/%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85+%D8%A...
اجباری، واجب، زوری، ناگزیر. چیزی که رعایت آن لازم باشد و راهی جز رعایت آن موجود نباشد.