گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لاش کردن نویسه گردانی: LAŠ KRDN لاش کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غارت کردن . یغما کردن : ای پسرگر دل و دین را سفها لاش کنندتو چو ایشان مکن و دین و دل خویش ملاش . ناصرخسرو. || تباه کردن . نابود کردن : دیر نپاید که کند گشت چرخ اینهمه را یکسره ناچیز و لاش .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی لاش ها کردن لاش هاکردن: در زبان مازنی معنی خرد کردن، باز کردن، ریزکردن،شکستن و قاچ کردن میدهد، . نمونه: "برار هندوانر لاش هاکن" برادر هندوانه را بشکن. "دار تنه... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود