اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لاع

نویسه گردانی: LAʽ
لاع . (ع ص ) ناشکیبا و بیمار دوستی و محبت . ج ، لاعون ، لاعة، الواع . (منتهی الارب ): رجل ٌ هاع ٌ لاع ؛ مرد بددل ترسنده . رجل ٌ هائعٌ کذلک . (منتهی الارب ). مرد بد دل . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هاع و لاع . (ص مرکب ، از اتباع ) بددل . ترسنده . ضعیف . سست .
لعاء. [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لعو. (منتهی الارب ). رجوع به لعو شود.
لعَ ا. (علامت اختصاری ) رمز است از «لعنه اﷲ».
لعاً لک . [ ل َ عَن ْ ل َ ] (ع اِ فعل مرکب ) چستی و تیزی باد ترا و این دعایی است که گاه لغزیدن پای کسی گویند. هی کلمة. یقال : للعاثر اذا د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.