اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لاف کیش

نویسه گردانی: LAF KYŠ
لاف کیش . (ص مرکب ) معتاد به لاف :
لاف کیشی ، کاسه لیسی طبل خوار
بانگ طبلش رفته اطراف دیار.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.