لاک
نویسه گردانی:
LAK
لاک .(ع حرف ربط) مخفف لکن . شمس قیس در المعجم آرد: «لاک »و «لکن » و «ولی » هر سه مستعمل است . «لکن » به اتفاق لفظی تازی است [ در اصل ] نون لکن مشدد [ است ] و تخفیف را ساکن در لفظ می آرند و ضرورت شعر را نیز، و نون اسقاط میکنند و لاک میگویند چنانک شعر :
و لاک اسقنی ان کان ماؤک ذافضل ؛ به معنی ولکن اسقنی . (المعجم چ تهران ص 234).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
لاک تراش . [ ت َ ] (اِخ ) نام دیهی به هزار جریب مازندران . (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی ). دهی از دهستان هزار جریب بخش چهار...
رنگ لاک . [ رَ ] (اِ مرکب ) هر جوهری که بدان رنگ کنند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
لاک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) اندودن با لاک .- لاک زدن . ناخن ؛ اندودن ناخن به لاک .
لاک تراشان . [ ت َ ] (اِخ ) نام دهی از دهستان کلیجان شهرستان شهسوار واقع در 48 هزارگزی جنوب باختری شهسوار. کوهستانی ، سردسیر، دارای 135 تن سک...
لاکپشت سبز ( به انگلیسی: Chelonia mydas) نوعی لاکپشت است که در آبهای گرمسیری از خلیج فارس و دریای عمان تا اقیانوسهای آرام و اطلس زندگی میکند. از ن...
لاک و الکلی . [ ک ُ اَ ک ُ ] (ص نسبی مرکب ) آنچه از در و پنجره و میز و صندلی و دیگر ادوات چوبی که با مایع مرکب از الکل تقلیبی و لاک رنگ ش...
مهر و موم یا لاک و مهر : مهر فلزی با دسته چوبی است که میتواند بر روی موم یا لاک مهرسازی و چسب حرارتی برجستگی ایجاد نماید و برای پلمپ پاکت استفاده می...