اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لحام الذهب

نویسه گردانی: LḤAM ʼLḎHB
لحام الذهب . [ ل ِ مُذْ ذَ هََ ] (ع اِ مرکب ) تنکار. (بحر الجواهر). لحام الذهب ، صناعی او تنکار است و معدنی او در بورق مذکور شد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). صاحب اختیارات بدیعی گوید: لزاق الذهب گویند و نیکوترین آن معدنی ارمنی بود آنچه معمول بود از بول کودکان بود و سرکه که در هاون مسین در آفتاب چندان میسایند که منعقد میشود و طبیعت آن گرم و خشک و حادّ و قابض و مسخن و معفن ّ بود و لذاع بود نه سخت گوشت بگدازاند و در جراحتهای دشخوار بغایت نافع بود و پاک گرداند و لحام الذهب را تنکار الصاغة خوانند و نه شنجار است و صفت شنجار در شین گفته شد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.