اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لعاب لعل

نویسه گردانی: LʽAB LʽL
لعاب لعل . [ ل ُ ب ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب سرخ . (آنندراج ) :
آن لعل لعاب از دهن گاو فروریز
تا مرغ صراحی کندت نغزنوایی .

خاقانی .


- لعاب لعل سان ؛ کنایه از شراب انگوری باشد. (برهان ).
|| کنایه از آفتاب باشد. صاحب آنندراج گوید: و ظاهر آن است که بدین معنی لعاب کوه باشد چرا که آفتاب از پس کوه برمی آید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.