اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لعبت بازی

نویسه گردانی: LʽBT BAZY
لعبت بازی . [ ل ُ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل لعبت باز. خیمه شب بازی . عروسک بازی . بازیگری :
چو در بازی شدند آن لعبتان باز
زمانه کرد لعبت بازی آغاز.

نظامی .


جهان ناگه شبیخون سازیی کرد
پس آن پرده لعبت بازیی کرد.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.