اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لعل خفتان

نویسه گردانی: LʽL ḴFTAN
لعل خفتان . [ ل َ خ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مریخ . (آنندراج ) :
به ترک لعل خفتان تاخت مرکب .

سنجر کاشی (در معراج ).


|| (اِخ ) لقب یکی از امرای دست چپ امیر حمزه که قصه ٔ مصنوعه ٔ آن مشهور است . (آنندراج ) :
ز دست چپ ساقی آید به مجلس
ملک قاسم لعل خفتان مینا.

میرنجات (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.