اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لعل شدن

نویسه گردانی: LʽL ŠDN
لعل شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سرخ گشتن . برنگ لعل درآمدن :
برادر جهان بین من سی وهشت
که از خونشان لعل شد خاک دشت .

فردوسی .


ای حمیرا اندر آتش نه تو نعل
تا ز نعل تو شود این کوه لعل .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.