گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لعنت گفتن نویسه گردانی: LʽNT GFTN لعنت گفتن . [ ل َ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) (... کسی را)، لعنت کردن : نباید برسم بد آیین نهادکه گویند لعنت بر آن کاین نهاد. سعدی .چو دینارش ندادم لعنتم گفت که شرم از روی مردانت چو زن باد.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود