لق شدن
نویسه گردانی:
LQ ŠDN
لق شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جنبان شدن چیزی که استواری آن ضرورت دارد.
- لق شدن کمر ؛ خون از زن بیش از عادت دفع شدن و غیره .
- لق شدن یا بودن تخم مرغ ؛ به علت کهنگی و دیر ماندن آن حالتی در آن پیدا آمدن که گاه جنبانیدن محتوی آن با آوازی از سوئی به سوئی شود. رجوع به لق و به لغ شود.
- لق شدن یا بودن دندان یا میخ در جای خود ؛ جنبان و متحرک بودن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
لغ شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر جای خود جنبیدن .- لغ شدن تخم مرغ و میخ کوفته و هندوانه و جز آن ؛ جنبیدن و گاه جنبانیدن آواز دادن آن...