لقمان خان
نویسه گردانی:
LQMAN ḴAN
لقمان خان . [ ل ُ ] (اِخ ) برادرزاده ٔ احمدشاه درانی . وی هنگامی که احمدشاه برای تسخیر هندوستان رفت از جانب عم خویش به نیابت سلطنت گمارده شد و در قندهار دخیل امورات گشت ، پس از چندی به اغوای اوباش بعض ایلات ، خودسری آغاز کرد. چون خبر به شاه درّانی رسید به استعجال لشکری متوجه قندهار کرد. مفسدان و اوباش به شنیدن خبر وصول لشکر متفرق شدند و لقمان خان که اطراف خویش از یاران خالی یافت و از کمک سرکردگانی که وی را اغوا کرده بودند مأیوس گشت ، شفیعانی به درگاه شاه افغان فرستاد، و احمدشاه وی را از نیابت خلع و به حبس نظر نگاه داشت و در ظاهر از وی بازخواستی نکرد، اما بعد از دو سه روز در خفیه او را به یکی از دلاوران ایرانی سپرد و در شب به قصاص رسانید. (مجمل التواریخ گلستانه صص 88-89).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.