اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لقمه گیر

نویسه گردانی: LQMH GYR
لقمه گیر. [ ل ُ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ لقمه . که لقمه کند :
از عظام خون غذایش شیر شد
وز عظام شیر لقمه گیر شد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.