اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لگام کردن

نویسه گردانی: LGAM KRDN
لگام کردن . [ ل ُ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اِلجام . دهانه کردن اسب را :
یکی پارسی بود هشیارنام
که بر چرخ کردی به دانش لگام .

فردوسی .


ز خوی نیک خرد در ره مروت و فضل
مر اسب تن را زین و لگام باید کرد.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.