اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لگدکوب خوردن

نویسه گردانی: LGDKWB ḴWRDN
لگدکوب خوردن . [ ل َ گ َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) لگدخوردن :
از دست روزگار لگدکوب میخورد
بی عشق هرکه میبرد ایام خود به سر.

وحشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.