اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لنگر کردن

نویسه گردانی: LNGR KRDN
لنگر کردن . [ ل َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از جا گرفتن و تمکن ورزیدن . (آنندراج ) :
لنگر نکرده ایم چو گوهر در این محیط
از بوستان دهر چو شبنم گذشته ایم .

صائب .


گندمت چون آرد شد در آسیا لنگر مکن .

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.