اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لنگ و لوک

نویسه گردانی: LNG W LWK
لنگ و لوک . [ ل َ گ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) لنگ آن است که پای او معیوب باشد و لوک آنکه بهر دو کف دست و زانو راه رود. (حاشیه ٔ مثنوی ) :
در چنین بند لنگ مانده و لوک
در چنین سمج کور گشته و کر.

مسعودسعد.


با سر پوشیدگان درگاه ، درکله مصاف پیوستن کار لنگان و لوکان و بی فرهنگان است . (مقامات حمیدی ).
خمخانه ٔ خر سرای خر پیر
نه راه بری نه بار برگیر
زین لاشه و لنگ و لوک پیری
از دم تا گوش مکر و تزویر.

سوزنی .


لنگ و لوک و چفته شکل و بی ادب
سوی او می غیژ و او را می طلب .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
لوک و لنگ . [ ک ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لنگ و لوک ، لوک ، و لنگ شود : ز آسمان هنر درآمد جم باز شد لوک و لنگ دیو رجیم .ابوحنیف...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.