گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لو نویسه گردانی: LW لو. (اِخ ) ۞ نام رودخانه ای به فرانسه به درازای 125هزار گز. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی یونجه لو یونجه لو. [یُن ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 36هزارگزی شمال باختر قره آغاج ، با 290 تن سکنه... قره جه لو قره جه لو. [ ق َ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری خوی و 100 گزی خاور شوسه ٔ خوی به... قره جه لو قره جه لو. [ ق َ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو واقع در 20 هزارگزی جنوب باختری پلدشت و یک هزارگزی شمال باخت... قره جه لو قره جه لو. [ ق َ رَ ج َ ](اِخ ) دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 13 هزارگزی خاور ارومیه و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ گلما... میرحسن لو میرحسن لو. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 23 هزارگزی شمال اردبیل با 98 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ... میرحسن لو میرحسن لو. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در 55هزارگزی شمال خاوری مشکین شهر با 98 تن سکنه . آب... گورچین لو گورچین لو. [ گ ُ وُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراسکند شهرستان تبریز که در 18 هزارگزی جنوب باختری سراسکند و 12 هزارگزی شوسه ٔ سراسکند به سیاه ... گاومیش لو گاومیش لو. (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 50 هزارگزی شمال بیله سوار و 2 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اردبیل . کوه... کلیشان لو کلیشان لو. [ ] (اِخ ) از ایلهای اطراف خلخال و مرکب از 200 خانوار است . ییلاق و قشلاق ندارند و زارع هستند. (از جغرافیای سیاسی ایران ص 108). قره حسن لو قره حسن لو. [ ق َ رَ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش نمین شهرستان اردبیل در 8 هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به آستارا. موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل ا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود