لوت و پوت . [ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خورشها. اقسام مطعوم . غذا. این لغت از توابع است به معنی اقسام خوردنیها و انواع طعامها و مأکولات و مشروبات . (برهان )
: عشق باشد لوت و پوت جانها
جوع از این روی است قوت جانها
شیرخواره کی شناسد ذوق لوت
مر پری را بوی باشد لوت و پوت .
مولوی .
لوت و پوت خورده را هم یاد آر
منگر اندر غابر و کم باش زار.
مولوی .
که بخور این است ما را لوت و پوت
نیست او را جز لقأاﷲ قوت .
مولوی .
ز هر سو به دست آورد لوت و پوت
به شادی برآرد ز انده دمار.
ابن یمین .