اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لوة

نویسه گردانی: LW
لوة. [ ل َوْ وَ ] (ع اِمص ) زشتروئی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
لوح دورنگ . [ ل َ / لُو ح ِ دُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از روز و شب . (انجمن آرا). کنایه از دنیا و روزگار است به اعتبار شب و روز. (ب...
لوح دیوان . [ ل َ / لُوح ِ دی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لوحچه که بر سر دیوان ها از طلا یا از رنگ سازند. (آنندراج ) : بس که دارد طبع ارباب سخ...
لوح الشهادة. [ ل َ حُش ْ ش َ دَ ] (اِخ ) لوح شهادت . نام یکی از دو لوح که خدای تعالی پس از شکستن الواح عشرة به موسی فرستاد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لوح خاموشی . [ ل َ / لُو ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی خاموشی است و لوح را استعاره کرده اند. (برهان ).
لوح ناخوانده . [ ل َ / لُو خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که لوح نخوانده باشد. که مبادی نخستین خواندن نداند. در فرهنگ سکندرنامه مراد از لوح...
استل ستون یا لوح یاد بود به عربی لوحة یا لوحة تذکاریة (به انگلیسی: stele). قس عربی لوحة أو لوحة تذکاریة (بالإنجلیزیة: stele) وبالمصریة القدیمة "...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.