گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوری بچه نویسه گردانی: LWRY BCH لوری بچه . [ ب چ ْ چ َ / چ ِ / ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) لوری زاده . فرزند لولی : آمد خبر تو که به کاشان و خسیکت لوری بچه ای دوست گرفتی و شدی زار.سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود