گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوس نویسه گردانی: LWS لوس . (اِخ ) ۞ لوس دوم . پاپ مسیحی از سال 1144 تا سال 1145 م . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی لوس زن لوس زن . [ زَ ] (نف مرکب ) چاشنی گیر و چشنده . (آنندراج ). لوس گری لوس گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ننری . رجوع به لوس گیری شود. لوس گیری لوس گیری . (حامص مرکب ) در تداول عامه بجای لوس گری ، مثل خل گیری بجای خُل گری ، ننری . لوس شدن لوس شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نُنُر شدن . لوس بازی لوس بازی . (حامص مرکب ) عمل مردم لوس . نُنُری . پریپ لوس پریپ لوس . [ پْری / پ ِ ] (اِ) ۞ لفظ یونانی بمعنی نوردیدن دور دریا یا کشور یا قسمتی از زمین . کتاب آریان ۞ مورخ یونانی راجع به دریانوردی ... پیته لوس پیته لوس . [ ت َ ] (اِ) نوعی مار بمازندران که شکاف گونه ای در زیر دارد و بپشت خوابد و حشرات بر آن شکاف گرد آیند و چون انبوهی بسیار گرد آیند ... لس و لوس لس و لوس . [ ل َ س ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لس شود. کج و لوس کج و لوس .[ ک َ ج ُ ل َ / لو ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لوس . لیوس . (یادداشت مؤلف ). فالج . رجوع به کج و لوس شدن شود. لوس کردن لوس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... بچه را) ننر کردن . لوس بارآوردن .- خود را لوس کردن ؛ لوس شدن . ننر شدن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود