اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لولو

نویسه گردانی: LWLW
لولو. (اِخ ) نام طایفه ای از ایلات کرد که در زنگار مسکن دارند. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 57 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
لؤلؤ منضود. [ ل ُءْ ل ُ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لؤلؤ بر هم نهاده . || مجازاً سخنان نغز و پربها : راوی روشندل از عبارت سعدی ریخته ...
گوارش لؤلؤ. [ گ ُ رِ ش ِ ل ُءْ ل ُءْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقوی اعضای رئیسه و معده و مصلح حال رحم است و در حفظ جنین از اسقاط بسیار م...
مروارید
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.