اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لؤلؤ لالا

نویسه گردانی: LWLW LALA
لؤلؤ لالا. [ ل ُءْ ل ُ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ مروارید رخشان . گوهر آبدار. رجوع به لالا شود :
بوی خلقش خاک را چون عنبر اشهب کند
رنگ رویش مشک را چون لؤلؤ لالا کند.

منوچهری .


دریای سخنها سخن خوب خدای است
پرگوهر باقی است و پر لؤلؤ لالا.

ناصرخسرو.


هر آن شبه که کند رشته نوک خامه ٔ او
زمانه باز نداند ز لؤلؤ لالاش .

سنائی .


دریای سینه موج زند آب آتشین
تا پیش کعبه لؤلؤ لالا برآورم .

خاقانی .


هر شب برای صف کمرهای خادمانش
دریای چرخ لؤلؤ لالا برافکند.

خاقانی .


از آن قطره لؤلؤ لالا کند
وز این صورتی سروبالا کند.

سعدی .


طارم اخضر از عکس چمن خضرا گشت
لیکن از طرف چمن لؤلؤ لالا برخاست .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.