اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لولهنگ

نویسه گردانی: LWLHNG
لولهنگ . [ لو ل َ هَِ ] (اِ) لولنگ . آفتابه ٔ گلی . لولهین . ابریق .
- لولهنگ کسی آب گرفتن ؛ کنایه است از متمول بودن : لولهنگش آب برمیدارد؛ متمول است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
لولهنگ دار. [ لو ل َ هَِ ] (نف مرکب ) نگهبان لولهین . لولهین دار. ابریق دار (در مساجد و مدارس و بقاع متبرکه ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.