لولهنگ
نویسه گردانی:
LWLHNG
لولهنگ . [ لو ل َ هَِ ] (اِ) لولنگ . آفتابه ٔ گلی . لولهین . ابریق .
- لولهنگ کسی آب گرفتن ؛ کنایه است از متمول بودن : لولهنگش آب برمیدارد؛ متمول است .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
لولهنگ دار. [ لو ل َ هَِ ] (نف مرکب ) نگهبان لولهین . لولهین دار. ابریق دار (در مساجد و مدارس و بقاع متبرکه ).