اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لیلی

نویسه گردانی: LYLY
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) کوهی و گویند پشته ای است و نیز گفته اند قارّتی است . مکیث الکلبی گوید:
الی هَزْمتی لیلی فماسال فیهما
و روضیهما والروض روض الممالح .
و بدربن حزان الفزاری گوید:
مااضطرک ّ الحرزُ من لیلی الی بَرد
تختاره معقلا من جُش اعیار.

(معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
لی لی زدن . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) درخشیدن چنانکه ستاره در هوای صافی . مشعشع بودن . درخشان بودن چنانکه ستاره به شب : ستاره ...
لی لی بازی . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی بازی که یک پای از زمین برگیرند و با پای دیگربجهند گرفتن همبازی را. و رجوع به لی لی ک...
لی لی کردن . [ ل َ ل َ / ل ِ ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با یکپای جه جهان رفتن . حجل . یکپای برداشته جستن مردم . تعتاب . عتبان . با یکپای جهان ج...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.