اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مآقط

نویسه گردانی: MʼAQṬ
مآقط. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأقِط. (اقرب الموارد) : و چند روز در مقاحم آن ملاحم و مبارک آن معارک و مساقط آن مآقط از لطمه ٔ حدود ظبات بر خدود کمات ... خون چون صوب انواء و ذوب انداء چکید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 365). و رجوع به مأقط شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ماقط. [ ق ِ ] (ع ص ) فال سنگک زننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فال بین غیب گوی سنگ ریزه زننده . (از اقرب الموارد). || آزاده...
مأقط. [ م َءْق ِ ] (ع اِ) کارزارجای یا مضیق آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رزمگاه و جای جنگ و مضیق رزمگاه . (ناظم الاطباء...
ماقت . [ ق ِ ] (ع ص ) دشمن گیرنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.