ماءالشعیر
نویسه گردانی:
MAʼʼLŠʽYR
ماءالشعیر. [ ئُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ). ماشعیر. (از الابنیه ).آب جو. کوشاب . (ناظم الاطباء). کشکاب . جوآب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب مقشر مطبوخ جو بحدی که مهرا پخته شده باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || داروئی که از مطبوخ جو حاصل کنند و به بیمار دهند. (منتهی الارب ). آب که در آن جو پوست کنده ٔ نیم خرد ریزندو جوشانند و در طب بکار است . قسمی از آن را مُحَمَّص گویند و آن از جو پوست کنده به آب پخته بدست آید و قسمی از آن را مُدَبَّر گویند و آن ماءالشعیری است که با طبخ عناب سپستان و امثال آن آمیزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب که در آن جو ریزند و جوشانند و نشاندن تشنگی را در بعضی بیماریها چون حمی محرقه بدان کنند. ماء مبارک . (نوروزنامه ). و نیز در بیماری دموی و صفراوی به ماءالشعیر ایمنی بود و اطباء عراق وی را ماء مبارک خوانند. (نوروزنامه ). و رجوع به ترکیب ماء مبارک ذیل معنی اول ماء در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: کوشاب، آبجو (دری) آبیوا ābyavā (آب با پهلوی: یوا: جو)***فانکو آدینات 09163657861