اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماتم گرفتن

نویسه گردانی: MATM GRFTN
ماتم گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) احتفالی کردن عزاداری کسی را. عزاداری کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
این دیده ٔ تر گهی که ماتم گیرد
طوفان را پیش اشک خود کم گیرد.

طالب آملی (از آنندراج ).


مزن دست تأسف برهم از مرگ سیه کاران
که خون مرده را هرگز کسی ماتم نمی گیرد.

صائب (از آنندراج ).


|| سخت غمگین نمودن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || از پیش غم خوردن برای دردی نیامده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.