گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ماخر نویسه گردانی: MAḴR ماخر. [ خ ِ ] (ع ص ) کشتی که در رفتن بانگ کند یا کشتی که بشکند آب را بسینه ٔ خود یا کشتی که در یک باد پیش آید و پس رود. ج ، مواخر؛ منه قوله تعالی «مَواخر فیه » ۞ ؛ ای جواری فیه . (منتهی الارب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی قره ماخر قره ماخر.[ ق َ رَ خ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس که در 20000 گزی جنوب خاوری داشلی برون نزدیک راه فرعی گنبد به داشلی برون ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود