اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماده طبع

نویسه گردانی: MADH ṬBʽ
ماده طبع. [ دَ / دِ طَ ] (ص مرکب ) زن صفت . مانند زن سست عهد و پیمان شکن . که طبع زنان دارد :
نیک داند که فحل دورانم
دلم از چرخ ماده طبع فگار.

خاقانی .


عجب ترسانم از هر ماده طبعی
اگرچه مبدع فحلم در این فن .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.