ماسط
نویسه گردانی:
MASṬ
ماسط. [ س ِ ] (اِخ ) آبکی است شور مر بنی طهیه را. (منتهی الارب ). نام آبکی شور. (ناظم الاطباء). نام آبی کوچک و شور است بنی طهیه را در بلاد بنی تمیم . (از اقرب الموارد). و رجوع به معجم البلدان شود.
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ماست کشی کردن . [ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حمل و نقل ماست را شغل خود قرار دادن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). و رجوع به ماست کش ...
چشمه ماست زر. [ چ َ م َ زَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «این چشمه نیز از چشمه های طغرلجرد بلوک زرند کرمان است ». (از مرآت البلدان ج 4...
ماست مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن . ...
چشمه ماست بندی . [ چ َ م َ ب َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای از چشمه های طغرلجرد بلوک زرند کرمان است » (از مرآت البلدان ج 4 ص ...
چشمه ماست بستن . [ چ َ م َ ب َ ت َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است از چشمه های طغرلجرد بلوک زرند کرمان ». (از مرآت البلدان ...
چشمه ماست گاوان . [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «این چشمه نیز از چشمه های طغرلجرد زرند کرمان است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 2...
همه ما می دانیم که اگر مویی درون کاسه ماست بیافتد ، زود از آن کاسه بیرون می کشیم و این هنری نیست. اما "ماست را از مو کشیدن " به معنی این است که فلانی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.