اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مافوق

نویسه گردانی: MAFWQ
مافوق . [ف َ فُو ] (از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ بیشتر و زیادتر و بالاتر. (ناظم الاطباء). مقابل مادون و ماتحت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مافوق الحد؛ زیاده از حد. (ناظم الاطباء). || دست بالا. حداکثر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه در منصب برتری دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (اصطلاح نظامی ). ارشد (در درجه و خدمت ). مقابل مادون . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها این است: آلایوک (سنسکریت: آلایوکیکا)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.