اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مال ده

نویسه گردانی: MAL DH
مال ده . [ دِ ه ْ ] (نف مرکب ) مال دهنده . منعم . معطی . بخشنده :
جان بدهم و دل ندهم کاندر دل من هست
مدح ملکی مال دهی شکرستانی .

فرخی .


از بهر آنکه مال ده و شادکامه بود
بودند خلق زو به همه وقت شادمان .

منوچهری .


عطا از خلق چون جویی گر او را مال ده گویی
به سوی عیب چون پویی گر او را غیب دان بینی .

سنائی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
مالده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان لفمجان است که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.