اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مانع آمدن

نویسه گردانی: MANʽ ʼAMDN
مانع آمدن . [ ن ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) مانع شدن . مانع گردیدن . جلوگیر شدن :
از کبابش مانع آمد آن سخن
بخت نوبخشد ترا عقل کهن .

(مثنوی چ خاور ص 140).


مانع آید از سخنهای مهم
انبیا بردند امر فاستقم .

(مثنوی چ خاور ص 179).


مانع آید او ز دید آفتاب
چونکه گردش رفت شد صافی و ناب .

(مثنوی چ خاور ص 255).


و رجوع به مانع شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.