اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مانع شدن

نویسه گردانی: MANʽ ŠDN
مانع شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جلوگیری کردن . منع کردن . بازداشتن : هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو).
بزرگانی که مانع می شوند ارباب حاجت را
به چوب از آستان خویش می رانند دولت را.

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.