اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مانی

نویسه گردانی: MANY
مانی . (ضمیر) مان . در قزوین لهجه ای است که ضمایر متکلم معالغیر و جمع مخاطب و جمع مغایب را به شکل مان -تان -شان می آورند ولی در ادبیات ظاهراً بسیار نادر و شاذ است و بیشتر در نثر فارسی این ضمیر را در متکلم معالغیر و دوم شخص جمع با یای مجهول ترکیب می کرده اند چون : کردمانی و کردتانی و این مخصوص بلعمی است و کشف المحجوب و اسرارالتوحید و تذکرةالاولیاء نیز آورده ولی در مقدمه ٔ شاهنامه و تاریخ سیستان و گردیزی و بیهقی نیست و در شعر بنظر نرسیده است ... (از سبک شناسی ج 1 ص 348). در قدیم در ماضی شرطی و استمراری گاه اول شخص جمع (متکلم معالغیر) و دوم شخص جمع (جمع مخاطب ) را به یای مجهول می پیوستند؛ کردمانی (می کردیم ). کردتانی (می کردید). (فرهنگ فارسی معین ) : من که با کالیجارم تا به وقت اسفار سبقها بخواندیمی و در پی او ۞ نماز کردیمی و تا بیرون آمدمانی هزار سوار از مشاهیر و ارباب و اصحاب عرایض بر در سرای او گرد آمده بودی ... (چهارمقاله ). اگر دست دیگر بیرون بودی نصیب وی بدادمانی . (تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 229). کاشکی بیامدی و هر دینی که بخواستی ما موافقت او کردمانی . (تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 269). کاشکی گوسفندی بودی تا بریان کردمانی . (تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 324).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مانی . (ص ) به معنی نادر باشد که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد. (برهان ). صاحب برهان گفته که به معنی نادر باشد یعنی ...
مانی . (اِخ ) نام نقاشی بوده مشهوردر زمان اردشیر و بعضی گویند در زمان بهرام شاه بودو بعد از عیسی علیه السلام ظاهر شد و دعوی پیغمبری کرد، و...
'''مانی در زبان هندی به معنای جواهر (GEM) می باشد
مانی در لغت به معنی «اندیشمند» است از ریشه اوستایی «مان» به معنی اندیشه و واژه اوستایی «مانا» به معنی اندیشیدن. در فارسی باستان از آن به معنی «جاودانگ...
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) ۞ دریاچه ای در کانادا در ولایتی به همین نام . (از لاروس ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مانی توبا. [ ت ُ ] (اِخ ) ۞ یکی از ولایات مرکزی کانادا که در شرق ولایت «ساسکاچوان » و مغرب «اونتاریو» و شمال امریکای شمالی واقع است و 963...
مانی فریب . [ ف ِ / ف َ ] (نف مرکب ) که مانی را بفریبد. به مجاز، آنچه بسیار ماهرانه و هنرمندانه ساخته شده باشد : برآورد کلکی به آیین و زیب...
مانی مشهدی . [ ی ِم َ هََ ] (اِخ ) علاوه بر شاعری در کاسه گری و نقاشی نیز استاد بود و بدان جهت مانی تخلص داشت . (از مجالس النفایس ص 240). ب...
اصحاب مانی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) پیروان مانی . کسانی که به مانویت اعتقاد داشتند. رجوع به مانی و مانویه ، و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی...
انجیل مانی . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) کتاب معروف مانی که آنرا در پهلوی ارتنگ و در یونانی ایقون و در پارتی اردهنگ و در قبطی ایقونس و در کتب مانو...
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.