ماه
نویسه گردانی:
MAH
ماه . (اِخ ) نام فرشته ای است که موکل است بر جرم قمر یعنی قرص ماه و تدبیر و مصالح روز ماه که روز دوازدهم بود از ماه شمسی به او تعلق دارد. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ماه در ایران باستان ، علاوه بر اطلاق به جرم قمر، به فرشته ای (ایزد کره ٔ ماه ) اطلاق می شده و او مانند خورشید ستوده و مورد تعظیم و تکریم بوده است ... در تیر یشت (یشت 8) بند1 و مهریشت بند 145 و غیره مخصوصاً ماه مورد تعظیم قرار گرفته است . غالباً ماه تشکیل دهنده ٔ تخمه و نژاد ستوران شناخته شده است (یسنا 1 بند 11 و یسنا 16 بند 4 و غیره ) و نیز در اوستا مربی گیاه و رستنی خوانده شده (ماه یشت بند 4) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های همانند
۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ماه گرفت . [ گ ِ رِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) خسوف . (ناظم الاطباء). رجوع به ماه گرفتن و ماه گرفتگی شود. || (اِمرکب ) خالی که در صورت...
ماه مصر. [ هَِ م ِ ](اِخ ) مرادف ماه کنعان است . (آنندراج ) : ز صد هزارپسر همچو ماه مصر یکی چنان شود که چراغ پدر کند روشن . صائب (از آنندراج ...
ماه منظر. [ م َ ظَ ] (ص مرکب ) ماهرو. ماه چهر. ماه چهره . ماه دیدار : پریچهره بتی عیار و دلبرنگاری سروقد و ماه منظر. دقیقی .نکرد یاد من و یادگار ...
ماه طلعت . [ طَ ع َ] (ص مرکب ) ماه سیما. (ناظم الاطباء). از اسمای محبوب است . (آنندراج ). و رجوع به ماه سیما و ماه چهر شود.
ماه عذار. [ ع ِ ] (ص مرکب ) ماه سیما. ماه طلعت . ماهرو. ماه چهر : آمد آن مشکبوی مشکین موی آمد آن خوبروی ماه عذار. فرخی .جسم مرا خاک کنی ، خاک ...
ماه سرشت . [ س ِ رِ ] (ص مرکب ) ماه اندام . ماه طبع. که طبیعتی چون ماه دارد : با ما غمت ای فقاعی ماه سرشت هنگام وفا تخم جفاکاری کشت آن دل ...
ماه سیما. (ص مرکب ) ماه طلعت . آن که سیمای وی مانند ماه باشد. (ناظم الاطباء). از اسمای محبوب است . (آنندراج ). مه سیما. ماهرخ . ماهرو. ماهروی...
ماه شمار. [ ش ِ / ش ُ ] (نف مرکب ) شمارنده ٔ ماه . نشان دهنده ٔ ماههای سال : عقربک ماه شمار (در ساعت ) ۞ .
همانند گل
مانند گل
نام یکی از ساتراپ نشینان دوره ی ماد ها می باشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.