ماه برکوهان . [ ب َ ] (اِ مرکب ) نوایی است که خنیاگران بزنند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص
355). نام لحنی باشد از مصنفات باربد و آن لحن بیست ویکم
۞ است از سی لحن باربد. (برهان ). نام لحنی است ازسی لحن باربد، مطرب پرویز. (انجمن آرا) (آنندراج ). ماه ابرکوهان (ماه بالای کوهسار) و آن از جمله دستانها و آهنگهایی بود که باربد ساخته بود و در زمان خسروپرویز همچون «سروستان » و «آرایش خورشید» و «نوروز بزرگ » و «نوش لبان » در وصف جشنهای فصول مختلف خاصه در تهنیت بهار و مناظر طبیعت و مسرات حیات بوده است . (از ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص
508)
: زبهر سور به بزم تو خسروان جهان
همی زنند شب و روز ماه برکوهان .
عنصری (از لغت فرس اسدی ).
چو لحن ماه برکوهان گشادی
زبانش ماه برکوهان نهادی .
نظامی (خسرو شیرین چ وحید ص 192).
من از فراق تو پرغم تو شاد با هرکس
همی زنی به شب و روز ماه برکوهان .
قاضی عثمان (از فرهنگ جهانگیری ).