ماهی
نویسه گردانی:
MAHY
ماهی . (ع ص ) ریزنده ٔ آب . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ماهی چین . (اِ مرکب ) نام طائری است . (آنندراج ). قره قاز. قوق . (از فرهنگ جانسون ). || تیرهایی که در رودخانه می کوبند تا ماهی در میان آنها ...
ماش ماهی . (اِ مرکب ) گونه ای ماهی استخوانی ۞ از تیرة سیپرینیده ها ۞ که بدنی کشیده و باله ٔ شنای پشتی کوتاه و نوک تیز دارد. گونه هائی ا...
ماش ماهی . (اِخ ) نام جزیره ای است به دریا و کلمه فارسی است و عرب آن را تعریب کرده سماهیج گویند و آن جزیره ای میان عمان و بحرین باشد ...
ماهی آفه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) ماهیابه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماهیابه شود.
ماهی پشت . [ پ ُ ] (ص مرکب ) هر چیز که میان وی بلند و اطرافش پست باشد. (ناظم الاطباء). آنچه به شکل ماهی باشد یعنی وسط آن برجسته و طرفینش ...
گوش ماهی . (اِ مرکب ) صدف را می گویند و آن غلاف مروارید است . (برهان ). نوعی است از صدف که به گوش ماهی ماند. (رشیدی ). گوش دریا. (آنندراج )...
لعل ماهی . [ ل َ ] (اِ مرکب ) نوعی از ماهی است که استخوانش سرخ باشد. (آنندراج ).
ماهی دان . (اِ مرکب ) حوض را گویند. (برهان ) (آنندراج ). حوض و آبگیر. (ناظم الاطباء) : همیدون کوثر اندر ژرف ماهی دان تو بودی به خلوت هر شبی ح...
ماهی خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت است که در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد واقع است و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ...
ماهی شور. (اِخ ) نام یکی از پیامبران صاحب شریعت کفره ٔ هند است . گویند او را کسی نزاییده و هرگز نمیرد. زن و فرزند دارد. وجود او از سه جسم اس...