اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ماین

نویسه گردانی: MAYN
ماین . [ ] (اِخ ) شهرکی است با نعمت میان پارس و اسپاهان . (حدود العالم چ دانشگاه ص 136).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
بی معین . [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + معین ) بی یار و یاور. (ناظم الاطباء) : آسمان بی معین احمد اواختران را قِران نخواهد داد. خاقانی .و رجوع ...
ماء معین . [ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب روان . (از منتهی الارب ). آب روان روشن و پاک . (ناظم الاطباء، ذیل «معین »). آب روان و پاک . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
محمد مُعین. «دکتر محمد معین», «استاد محمد معین»، یکی از شخصیت های برجسته و ارزشمند در تاریخ نچندان دور ادبی و فرهنگی ایران است. وی در ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ ...
محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در رشت - ۱۳ تیر ۱۳۵۰) استاد زبان فارسی و پدیدآورندهٔ فرهنگ معین. محتویات [نمایش] زندگینامه [ویرایش] کودکی [ویرایش...
دُولَت مَعَین یکی از قدیمی‌ترین دولتهای عربی است که در یمن برپا شده‌است، وآغاز این دولت تقریباً از سال ۱۳۰۰ قبل از میلاد تا انقراض آن در سال ۶۳۰ قبل ا...
محمّد معین (۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در محلهٔ زرجوب رشت[۲][۳] – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در تهران) یکی از محققان برجسته و پدیدآورندهٔ یکی از مهمترین واژه‌نامه‌های فارسی یعن...
معین شدن . [ م ُ ع َی ْ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تعیین شدن . معلوم شدن : تا خادم نیکبخت معین شود. (اوصاف الاشراف ص 9).
معین الدین . [ م ُ نُدْ دی ] (اِخ ) لقب شیخ احمد جام مشهور به ژنده پیل است . و رجوع به احمدبن جریر ملقب به شیخ الاسلام شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.