اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مئل

نویسه گردانی: MʼL
مئل . [ م ِ ءَل ل ] (ع ص ) سریع و تیزرو، و منه فرس مئل . (منتهی الارب ). اسب تیزرو. (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || (اِ) شاخ که چون نیزه به کار برند، در عصر جاهلیت سنانها را از شاخهای گاو وحشی می ساختند. ج ، مَآل ّ. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دیمه میل بالا. [ دِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 60 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
دیمه میل پائین . [ دِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . با 80 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج...
شانزه میل بتوند. [ زِ ب َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 60 تن سکنه . آب آن لوله کشی شرکت نفت . محصول آن غلات ....
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.