اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مأوی گرفتن

نویسه گردانی: MAWY GRFTN
مأوی گرفتن . [ م َءْ وا / وی گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) جای گرفتن . اقامت کردن . مسکن گزیدن :
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت
چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت .

رابعه بنت کعب قزداری .


به می ماند اندر عقیقین قدح
سرشکی که در لاله مأوی گرفت .

رابعه بنت کعب قزداری .


و بسیار کس از اهل تمییز و اصحاب نعمت و ثروت اندیشه برآن گماشتند که در غارها مسکن و مأوی گیرند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 420). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.