اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مبارکباد کردن

نویسه گردانی: MBARKBAD KRDN
مبارکباد کردن . [ م ُ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبارکباد گفتن . تهنیت گفتن :
تا تو ای دلبر به شاگردی کله دوزی شدی
کرد بر استاد تو دولت مبارکباد تو.

سوزنی .


دلم باردگر لاف غلامی میزند جایی
بیا ای غم به مرگ نو مبارکباد کن ما را.

امیرشاهی سبزواری (از آنندراج ).


مبارکباد وصلم گو مکن چرخ
که عید ماتمی را تهنیت نیست .

ابوطالب کلیم (از آنندراج ).


شوق طوفان خیز اشکی در کنار دیده ریخت
آسمان بر هجر ۞ جانسوزی مبارک باد کرد

واله هروی (از مجموعه ٔ مترادفات ص 319).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.