مبشر
نویسه گردانی:
MBŠR
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابومحمد جعفربن مبشر معتزلی به سال 234 فوت کرده است . از جمله کتابهایی که به او نسبت داده شده ، الحکایة والحکمی است . و رجوع به خاندان نوبختی اقبال صص 123-137 شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (ع ص ) مژده ور. (از منتهی الارب ). خبر خوش رساننده . (آنندراج ) (غیاث ). بشیر و بشارت دهنده و مژده دهنده . (ناظم الاطباء...
مبشر. [ م ُ ش َ ] (ع ص ) شادکرده شده به خبرهای خوش . (ناظم الاطباء). || رجل مؤدم مبشر؛ مرد دانا و تجربه کار. (منتهی الارب ) (یادداشت به خ...
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمدبن عمرو مکنی به ابی الرشید و ملقب به برهان رازی از علماء ریاضی قرن ششم هجری است . ...
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن عبدالمنذر معروف به ابولبابه . رجوع به ابولبابه و امتاع الاسماع ص 37 شود.
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن فاتک . رجوع به ابوالوفاء و عیون الانباء و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 358 و معجم الادباء و تاریخ الحکماء شود.
ام مبشر. [ اُم ْ م ِ م ُب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) نام دو تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 278 و 279 شود.
مبشر بنام . [ م ُ ب َش ْ ش ِ رِب ِ ] (اِخ ) کنایه از حضرت عیسی علیه السلام است چه مردم را بشارت داد به آمدن خاتم پیغمبران (ص ). (غیاث ) (آ...