مثل . [ م ِ ] (ع اِ) مانند. (دهار) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (آنندراج ).شبه و نظیر و مانند. قوله تعالی : لیس کمثله شی ٔ
۞ ؛ ای لیس کصفة تعریفه شی ٔ و گفته اند مثل بر سه وجه استعمال می شود: به معنی تشبیه و به معنی نفس شی ٔ و ذات آن و به معنی زائده . و مذکرو مؤنث و تثنیه و جمع در وی مساوی می باشد و گویند هو و هی و هما و هم و هن مثله . ج ، امثال . (ناظم الاطباء). کلمه ٔ تسویه است و در مصباح آمده مثل بر سه وجه است : به معنی تشبیه و نفس شی ٔ و ذات آن و زائده و مذکر و مؤنث و مثنی و جمع بدان وصف می شود و گویند هوو هی و هما و هم و هن مثله و گویند هم امثالهم . ج ، امثال . (از اقرب الموارد). مساوی در جمیع صفات را گویند و مثال را مساوات در جمیع صفات شرط نیست (غیاث ).همانند. مانند. همتا. نِدّ. ندید. نظیر. عدیل . شبیه . شبه . مشابه . لنگه . هم شکل . همسان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
: در این که گفتم معما و تأویل نیست به هیچ مذهب از مذاهب که استعمال رخصت می کند در مثل چنین حالی . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص
318). تاج وکمر و مجلس مرصع ساخته ام که مثل آن کس ندیده است . (سیاست نامه ). و هر یکی از ایشان پادشاه زاده ای بود که به مردانگی مثل نداشت . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص
96).
چون منی را مگو که مثل کم است
مثل من خود هنوز در عدم است .
خاقانی .
الا مرغی بود که مردار یا نجاست خوار باشد مثل مرغ خانگی . (ترجمه ٔ النهایه طوسی چ سبزواری ج
1 ص
4).
-
اتیان بمثل ؛ نظیرآوردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
اجرة المثل . رجوع به اجرت شود.
-
ایراد مثل ؛ نظیر آوردن . نظیر ذکر کردن
: و عجز آن طایفه را در ایراد مثل قرآن ... محقق می گشت . (لباب الالباب چ نفیسی ص
7).
-
بی مثل ؛ بی مانند. بی نظیر. بی همتا
:سزای خدایی کسی را بود
که بی مثل و بی یار و همتا بود.
فردوسی .
-
تولید مثل ؛ زاد و ولد کردن . و رجوع به ترکیبهای تولید شود.
-
مثل عطارد بودن ؛ کنایه از دبیر و منشی و وزیر و مدبر بودن است . (برهان ) (آنندراج ). عطارد ستاره ٔ منشیان و دبیران محسوب می شده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
مثل ماثل ؛ مبالغه است . (منتهی الارب ). در مبالغه گویند. (ناظم الاطباء).
-
مستراد لمثله ؛ یعنی مانند آن خواسته می شود و بخل کرده می شود بر آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معامله ٔ به مثل . رجوع به معامله شود.
|| در نزد حکما مشارکت چیزی است در تمام ماهیت و هرگاه گویند دو چیز مثل هم است معنی این است که آن دو در تمام ماهیت متفقند. و هر دو چیزی که در تمام ماهیت مشترک باشند آن دو را مثلین و اگر مشترک نباشند متخالفین نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).