مثیب
نویسه گردانی:
MṮYB
مثیب . [ م ُ ث َی ْ ی ِ ] (ع ص ) امراءة مثیب ؛ زن ثیب گردیده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زن مرددیده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مسیب خان . [ م ُ س َی ْ ی َ ] ۞ (اِخ ) ولد محمدخان شرف الدین اغلی . از اعاظم امرای تکلو است در دولت شاه طهماسب صفوی خدمات شایسته کرده ، د...
مصیب محله . [ م ُ ص َی ْ ی ِ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 25 هزارگزی خاور بهشهر با 2...