اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مجتمع شدن

نویسه گردانی: MJTMʽ ŠDN
مجتمع شدن . [ م ُ ت َ م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرد آمدن . فراهم آمدن . اجتماع کردن . جمع شدن : ... و ابوسلمة الخلال که او را وزیر آل محمد خواندندی از کوفه بیرون آمد و به هم مجتمع شدند و دعوت بنی عباس آشکارا کردند. (مجمل التواریخ والقصص ص 318). ندانسته که چون نوائب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود و مشکلات و معضلات بهم بر آیند گوهر آن را بر محک عقل باید زد. (سندبادنامه ص 99). و چند روز بر این صفت بگذاشتند تا رمه ٔ کفار به تمامی مجتمع شد و معظم حشم کافر بدو پیوست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 333).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.